بزار بگم قصه ي پروازمو قصه ي عشقو عشقمو پريدنم را
من مستقيم ميگم حرفمو حتي اگه كني پنبه تو گوشت
بزني لبخند يا نيش خند بهمو همه جا كني مسخره منو
ديگه ديوار نميشنوه در هم پيامو نميرسونه
موش هاي ديوار كر شدن همه ي ارزو هام پر شدن
دختري با صد و سي و هفت اسم پسري با چيزي اضافه به اسم جسم
اخه تقصير ما نيست به خدا نبايد مارو با فاصله ميافريدي خدا
حاضرم بخورم سه ليوان مذاب تازه ولي بهم بگيد راه پيش بازه!
تحمل ميكنم هر درد لعنتي را ولي منو برسون به ارزو ي غير ممكنم را
حرف زدم بي برنامه... كي ميرسم به اون كه منتظرمه
بهش گفتم سه سال... ولي كو تا سه سال؟
بايد بشه باز دري يا سبز بشه جلوم رهي
براي رسيدن به اون راهي يا عبور كردن از اون دري
كه عمريه براش بيخوابم يا الوايي كه اين همه براش بيتابم
نظرات شما عزیزان:
الوا 
ساعت16:03---9 خرداد 1392
بخدا
بخدا به خدای من
بخدایی که گذاشت من توی حادثه ی 6 سالگیم زنده بمونم
بخ دایی که مامان وبابام و داداشت 13 سالمو ازم گرفت ولی بازم بهم امید داد
قسم میخورم بهترین شعری بود که تو عمرم شنیده بودم
محمد من هیچ وقت به این خدای خودم به خدایی که همه چیزو بهم داد قسم نمیخورم
ولی این واعا لیاقتشو داشت
واقعا قشنگ بود
میشه بزارمش تو وبم؟
این نظر رو تایید کن
میخوام همه بفهمن
از تو کسی بهتر نیست
عاشقتم
نفسم
زندگیمی
عشقم
بهترینم
من عاشقتم
|